به گزارش شهرآرانیوز، آیتالله سید احمد علمالهدی، در ویژهبرنامه «جان فدا»، آیین بزرگداشت سردار شهید سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس که صبح امروز با حضور اساتید و دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در آمفیتئاتر دانشکده علوم این دانشگاه برگزار شد، اظهار کرد: جهاد یک امر ارادی و بهمثابه خطی است که نقطه پایانی آن شهادت است، اما فقط کسی به معنای واقعی کلمه و به مصداق آن مرگ تاجرانه به شهادت میرسد که به این خط سرخ باور داشته باشد، اما حتی اگر فرد به واسطه عمل دشمن از دنیا برود، اما به آن اندیشه حاکم بر شهادت باور نداشته باشد، یک شهید غیرارادی است.
وی افزود: موضوعی که مهم است، مسئله شهادت به معنای مطلق لحظه آن نیست بلکه به معنای یک سبک زندگی است که فرد عمری را بر محوریت آن سپری کرده باشد. شهدای واقعی که مأجور به والاترین مراتب نعمت هستند، در واقع آن کسانی هستند که شهیدانه زیستن را بهصورت یک خط حرکتی در تمام طول عمرشان ملاک قرار دادهاند و محور همه فعالیتها، معنویتها و برنامهریزیهایشان این بوده که عمل آنها منطبق بر محور دین باشد.
نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی خاطرنشان کرد: قاسم سلیمانی همان کسی بود که در طول ۴۰ سال قبل از شهادتش، بهصورت پیوسته و در همه مراحل زندگیاش، در جهت شهادت و زندگی مؤمنانه حرکت میکرد. جوانان بدانند که اینطور نیست که شما از کسی مسئلت کنید که برای شهادتتان دعا کند، زیرا اصل شهادت در زنده بودن است و مرگی که فرد را محبوب دلها میکند، تنها یک لحظه و نقطه پایان مسیری است که طول آن در زندگی بسیار مهمتر است و در این مقام، حتی میتوان گفت که اگر کسی در طول زندگیاش شهیدانه زندگی کند، حتی اگر مرگ او به اراده دشمن و با عملی از ناحیه او محقق نشود، بازهم نزد پروردگار عالم شهید به حساب میآید.
وی ادامه داد: موضوعی که حضرت سیدالشهدا (ع) در جریان قیام خود و حوادث کربلا به بشریت تعلیم دادند، همین بود که شما باید طول عمر خود را با منطق هِیهات مِنَّ الذِّلَّه و ایثار در راه دین خدا زندگی کنید تا خط عمر شما در نقطه پایان ختم به شهادت شود.
عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به حدیث متواتر امام رضا (ع) خطاب به ریان ابن شبیب تصریح کرد: امام رضا (ع) هم که به شیعه خود فرمود «در هر مصیبت بر حسین (ع) گریه کن»، در ادامه همچنین فرمود که در هر بار یادکردن از اباعبدالله (ع)، ذکر کن که «ایکاش من با شما بودم». در این باره، نکتهای که وجود دارد و باید به آن توجه داشت این است که بنا به قاعده تاریخ، قابلیت برگشت به گذشته هرگز وجود ندارد و بر این اساس ممکن است در ابتدا آرزو برای همراه شدن با قافله حسینی در حادثه کربلا که در سال ۶۱ هجری روی داده، لغو و ناممکن به نظر برسد، اما حقیقتی که امام هشتم (ع) اراده داشت تا به بشریت تعلیم دهد این است که نهتنها کربلا اساساً تمام نشده بلکه عرصه آنچه در جبهه دوست و چه در جبهه کفر و نفاق بهمراتب گستردهتر شده است.
وی تأکید کرد: سرتاسر گستره زندگانی حاج قاسم سلیمانی ثابت کرد که این فرد اگر در سال ۶۱ هجری میبود، یقیناً با کاروان حسینی همراه میشد، زیرا در طول بیش از ۵۰ سال عمر خود، در هر لحظه با منطق فداشدن در راه دین زندگی کرد. شما ببینید، اینکه رئیسجمهور آمریکا بهعنوان ابر شرور یک قدرت استکباری، شخصاً برای شهید سلیمانی نامه مینویسد، دقیقاً مشابه همان اماننامهای است که شمر در عرصه کربلا میخواست به دست قمر بنیهاشم (س) برساند، اما بهموازات این، شهید سلیمانی نه اینکه به نامه پاسخ منفی بدهد یا حتی به آن بیاعتنایی کند بلکه در عمل از اساس، نامه را تحویل نگرفت و این هم دقیقاً مشابه با همان عملی است که وجود اقدس قمر بنیهاشم (س) در برابر اماننامه عمر سعد انجام داد.
امامجمعه مشهد گفت: نخستین کاری که دشمن میکند، انقلاب ارزشها در جامعه انسانی است تا بر این اساس، ارزشها در زندگی انسان دچار تغییر و تغیّر شود. اینجاست که ملتها حتی در اوج فرهیختگی دچار انحراف میشوند و این همان موضوعی است که ذات اقدس پروردگار در قرآن کریم، شیطان را به آن تشریح میکند و میگوید «لَاُذینَنَّ لَهُم وَ لَاُغوِیَنَّهُم» یعنی شیطان بر شما قدرتی ندارد مگر اینکه اعمال را پیش رویتان زینت دهد و با آن شما را بفریبد.
وی ابراز کرد: اگر شهادت حاج قاسم و یاد او بتواند در دلهای ما چنین نفوذی داشته باشد که اثر آن، ختم به انسانسازی شود، در آن صورت است که مکتب سلیمانی در ما اثر گذاشته است. در این شرایط، شهادت شخصیتهایی نظیر حاج قاسم سلیمانی، مولد ارزش در زندگی ملتها میشود و اکنون صیانت از میراث این شهید عالیقدر در پاسداری از ارزش مکتب است که تحقق مییابد.